صبر
از قدیم شنیدیم که می گفتند : صبر چیز خوبیه ! اما تعریف درست و جامعی از صبر وجود نداره! اکثر جاها صبر رو با مثال تعریف می کنند! صبر مثل صبر ایوب ! صبر حضرت زینب ! یا خیلی های دیگه !
اما این شیوه تعریف کردن صبر باعث شده که کسی نتونه واقعا لذت صبر رو درک کنه! وقتی که صبر رو تو صفات یه آدم بزرگ مثل پیامبری چون حضرت ایوب بگنجونیم، ما آدمای عادی مسلما به اون مثل یه بت نگاه خواهیم کرد! چیزی که رسیدن بهش خیلی سخت و غیر ممکن به نظر بیاد.
اکثر ما آدم ها صبر رو نمی شناسیم، اسم صبر رو میاریم اما صبر نداریم، صبر رو توصیه می کنیم، اما نسخه ای که می پیچیم آدمای سالم رو هم خراب می کنه! (منظورم از نظر صبور بودنه!)
باید ببینیم صبر کردن چه جایی داره، چه روشی داره، چه مدتی داره، به هر صورت اکثر ما وقتی میخوایم از کوره در بریم یکی از این سه دلیل رو برای خودمون حجت قرار می دیم.
نمی خوام با مثال جلو برم واسه همین اصل مطلب رو می گم، و چون مطلب علمی نیست فکر کنم فقط نظرات خودم کافی باشه.
بعضی اوقات عصبانی شدن و از کوره در رفتن ما با این حرف توجیه میشه که : فلانی جا واسه صبر کردن نگذاشته!
این یکی از بدترین قضاوت های ما درباره همنوعان خودمونه ! یه ضرب المثل چینی ، یه مثل ایرانی ، یه حدیث از امام علی (ع) و ... به ما توصیه کرده که اگه میخوای آدم خوبی به حساب بیای همون قدر که خودت رو محاکمه می کنی دیگران رو هم ببخش !
این روش درست و انسانی زندگیه ! این شیوه ای که ما داریم شیوه آدم های کاملاً عادیه که نمیخوان یک درجه هم که شده خودشون رو عوض کنن، و با بهانه تراشی میخوان خودشون و رفتارشون رو توجیه کنن!
من قصدم اینه که بگم اگه ما آدم عادی هستیم و نمی خوایم که خودمون رو عوض کنیم، لااقل باعث عذاب دیگران نباشیم !
این چیزی نیست که کسی بگه من فقط تو ایران یا جامعه خودم می بینم، تمام مردم خودخواهی و خود توجیهی رو دارن! کسی که این جوری نیست داره باهاش مبارزه می کنه ! نه اینکه چنین حسی درش وجود نداره!
و همین باعث میشه که اون آدم با افراد عادی جامعه متفاوت باشه و موجه جلوه کنه.
سعی در توجیه کردن اعمال خودمون و انداختن گناه خودمون به گردن بقیه افراد جامعه و زمین و هوا و بقیه عوامل طبیعی و حتی دست آخر به گردن خود خدا، کار شایسته ای نیست! یک انسان خوب اول خودش رو محاکمه می کنه، عزم خودش رو جزم می کنه و بعد که به نتیجه نرسید دنبال پیدا کردن دلیل شکستش می گرده، اما چیزی که ما تو جامعه امروز می بینیم این نیست. خیلی ها حرفای قشنگ میزنند و دلایل به ظاهر منطقی میارند که فلان کس باعث بدبختی منه ! و اگه اون نبود من الان خوشبخت ترین انسان روی زمین بودم! اما به این فکر نمی کنه که اگه یه آدم روی دیگری تاثیر نگذاره آدم نیست! و اگه یه انسان انقدر راحت تحت تاثیر قرار بگیره آدم ضعیفی به حساب میاد! تمام شخصیت های موفق تاریخ انسان هایی بودن که نه یک نفر نه یک خانواده، بلکه یک جامعه و یک فرهنگ در مقابل اونها ایستاده بودند، و همین باعث میشد که مردم عادی اون ها رو به عنوان رهبر بپذیرند.
ما از خودمون انتظار رهبر شدن نداریم اما لااقل میتونیم یک پیرو عاقل باشیم!
نکته دیگه ای که میخواستم راجع بهش صحبت کنم روش صبر کردنه ، این هم خیلی مهمه که شما چه جوری مشکلات رو پشت سر بگذاری که نه یک فرد افسرده و تو سری خور به حساب بیای و نه یک انسان شکست خورده باشی!
حتماً در اطرافیان خودتون افرادی رو دیدید که وقتی یه مشکلی براشون پیش میاد انقدر اون مشکل رو بزرگ نشون میدن که همه رو مجاب به ترحم می کنند ! این رفتار باعث میشه که فرد در مقابل تعریف کردن و واگو کردن مصیبت های خودش انتظار ترحم از دیگران رو داشته باشه ولی چون دیگران هم مشکلات خودشون رو دارند و بعضی ها هم وقت دل سوزوندن برای همدیگر رو ندارند، همیشه یه غم بزرگی اضافه بر مشکلاتش روی دلش می مونه که فکر کنه هیچ کس اون رو دوست نداره و براش ارزش قائل نیست! این باعث سرخوردگی میشه، و موجب میشه که مشکلاتش رو واسه افراد بیشتری بازگو کنه تا شاید کسی رو برای ترحم پیدا کنه و به اصطلاح بتونه او رو درک کنه!
این روش هم یک جور صبر در مشکلاته ! البته با اعمال شاقه!
مطلب آخری که میخواستم بگم درباره مدت و سقف تحمل ماست، اینکه همه آدم ها سقف تحمل یکسانی ندارند خوب کاملا منطقی و قابل قبوله چون شرایط زندگی هر فرد متفاوت از دیگرانه، ولی این هم جزئی از این قضیه است که بعضی ها مدت کمتری طول میکشه تا از کوره در برن!
حالا روحیه حساسی دارند، موقعیت کاری شون طوریه که با افراد زیادی سر و کله می زنند ، خلاصه این افراد هم به نوعی از صبر کردن شانه خالی می کنند تا بتونند به راحتی هر موقع که یه فشار کوچیک بهشون اومد واسه همه قاط بزنند!
من جامعه شناس نیستم، انتظار راه حلی که صد درصد مشکلات جامعه رو حل کنه از من نیست، برای همین این مطلب رو درباره صبر نوشتم تا حرف جدیدی درباره صبر گفته شده باشه . لااقل فکر کنم بشه درباره این سه نکته که گفتم بحث کرد . من مشکلات زیاد جامعه رو دارم با تمام وجود احساس می کنم، اما به نظرم ما آدمای ضعیف نمیتونیم از پس مشکلات بزرگ بر بیایم ، پس بهتره اول خودمون رو قوی کنیم، و مشکلات رو ندیده نگیریم، خودمون رو توجیه نکنیم تا کسی بتونه ما رو ندیده بگیره، ما باید حرف های خودمون رو بزنیم ولی از کوره در نریم!
صبر رو دست کم نگیریم چون خیلی میتونه تو شادابی و نشاط جامعه تاثیر بگذاره!
این شادی رو از هم دریغ نکنیم .