سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ کس چیزى را در دل نهان نکرد ، جز که در سخنان بى اندیشه‏اش آشکار گشت و در صفحه رخسارش پدیدار . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط حسین عنابستانی در 89/6/23:: 9:27 عصر


برداشت اول:

- روز، خارجی، انتخابات ریاست جمهوری (در همه دوره ها)، روز 22 بهمن همه این سالها و هر زمان دیگری که نیازی به بروز و ظهور وحدت ملی باشد:

پرچم پرافتخار ایران روی دست جمعیت بلند است. پرچم های کاغذی و پارچه ای. پرچم تا پایان مراسم و یا تا پایان شب مانند برگ خزان از دست جمعیت بر زمین می ریزد. روی زمین می ریزد، پرچمی که نقش لا اله الا ا... و ا... اکبر دارد، روی زمین، زیر پای جمعیت می ریزد. نه یکی، نه دو تا، بلکه صدها، هزارها.

جمعیت بی اعتنا به راه خود می روند، پرچمها و اسماء مقدسشان اما، بر سر جای خود مانده اند، روی زمین...

ساعت 2 از نیمه شب گذشته است و دیگر خبری از جمعیت پر شور و هیجان چند ساعت پیش نیست. جمعیت رفته اند و یادگاری های خودشان را روی زمین گذاشته اند. یادگاری هایی که تا چند دقیقه دیگر به ماشین های زباله دانی بزرگ شهرداری سپرده می شوند.

صبح، خبر راهپیمایی عظیم جمعیت خداجو و حماسه ساز، با پرچم هایی منقش به اسماء مقدس الهی و به اهتزاز درآمده، به دنیا مخابره می شود.

خبری از تصویر پرچم های زیر پا مانده نیست!

برداشت دوم:

- عصر، داخلی، آشپزخانه منزلی در ایران:

- پری، پری ... دختر اون روزنامه باطله ها رو وردار بیار می خوام سبزی پاک کنم، بجنب دیر شد، الان افطار میشه.

پری کوچولو، دوان دوان، چند برگه روزنامه که کنار اتاق افتاده را برداشته و با خود می آورد. ولی قبل از دادن آنها به مادرش مکثی روی روزنامه می کند؛

- مامان این عربی ها که تو روزنامه نوشته آیه قرآن نیست؟ گناه نداره؟

مادر روی آیه قرآن دقیق می شود.

-  آره مامان جون، مثل اینکه آیه قرآنه! خب می گی چیکار کنم؟ گناهش گردن اونایی که چاپش کردند!

مادر کنار سفره افطار قرآن می خواند و دیگر اعضای خانواده قبول باشدی به هم می گویند و سبزی های تر و تازه شان را نوش جان می کنند.

پری اما در فکر است؛ در فکرش روزنامه هست، پرچم هست، و خیلی چیزهای دیگر، که هیچ کدام سر سفره نیستند!


برداشت آخر:

- روز، خارجی، خیابان های شهر نیویورک در امریکا:

تقریباً همان اتفاقات برداشت های قبلی تکرار می شود، اما این بار با نیتی پلید و به دست کسانی که تا به حال دست به قرآن نزده اند و حتی یک کلام آن را هم نفهمیده اند – درست مانند بعضی از ما!-

تکمله:

«آنها آزموده اند در این شهر بخت خویش» که امروز اینگونه جرئت پیدا کرده اند تا با کتاب مقدس دین خدا چنین کنند. واقعاً حماقت است اگر تصور کنیم کسانی که دست به تهدید انجام چنین کاری می زنند و یا جرئت انجام آن را پیدا می کنند، جمعی نادان هستند. جمعی به سرکردگی کشیشی تندرو – که شاید تنها او حقیقتاً نادان است- . جمعی کاملاً آگاه از اقدامی که ترتیب انجام آن را داده اند و اکنون نظاره گر هستند، جمعی که تا بحال چندین بار ما را با این بهانه ها آزمایش کرده اند و حساسیت ما را درباره مقدساتمان سنجیده اند، و هر بار ما را سرخورده و عصبانی دیده اند. مقصر ما هستیم که هیچ گاه برخوردی در شأن توهین آنها انجام نداده ایم، برخوردی در حد ارتداد سلمان رشدی ملعون! منظور من مقابله به مثل و آتش زدن انجیل نیست، در زمانی که بوق های غربی ها در حال پخش آیه های مقدس جهاد در گوش ترسان و لرزان جوانان غربی بود ما در حال فرستادن تصاویر مشت های گره کرده و قدم های لرزان خود بوده ایم. و این چنین بوده که حالا جز اندکی از دنیای غرب دیگر کسی از اسلام ناب ما تصوری ندارد، تنها تصویر انسان هایی مفلوک و سرخورده که به عبارت مؤدبانه شده است: جهان سوم!

شاید ... شاید که نه، حتماً اشکال از خود ماست. ما هستیم که همیشه در موضع انفعال هستیم، همیشه. حالا هم این طور نشده ایم. ما خودمان در بی حرمتی به قرآن بر هم پیشی گرفته ایم. آن زمان که در پیش چشمان حیران مولای متقیان قرآن را بر سر نیزه کردیم تا دست و پایش را ببندیم، تا حکم جهادی که قرآن فرمانش را داده بود معلق بگذارد. این ما بودیم، آن زمان نه خبری از امریکای جهانخوار بود و نه کشیش تری جونز!

اما از همان زمان ابوموسی ها بودند، ابن ملجم ها بودند و حالا هم ما هستیم که با چشمانی سرخ از عصبانیت و مشتهایی گره کرده، قرآن بر سر نیزه کرده، آماده جهادیم! باید هم این بر سر ما می آمد. ما که وصیت امیر مؤمنان را زمین نهادیم عاقبتی جز این نداریم:

ا... ا... فی القرآن ...

خدا را، خدا را در عمل به قرآن! مبادا دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند ...

این «دیگران» را هرگونه که تفسیر کنی، خود ما مسلمین جز بدهکاران به قرآن نخواهیم بود. بدهکارانی که گاه و بی گاه با تلنگر همان «دیگران»، کمی غیرت و حمیت خود را به رخشان می کشیم و باز سر در لاک خود می بریم و منتظر برای تلنگر بعدی!

 دوشنبه 22 شهریور 89





کلمات کلیدی : قرآن