سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از توحید و عدل پرسیدند ، فرمود : ] توحید آن است که او را به وهم در نیارى و عدل آنست که او را بدانچه درخور نیست متّهم ندارى . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط حسین عنابستانی در 88/6/13:: 2:3 صبح

 حسین بیشتر از آب، تشنه لبیک بود، اما افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند           (دکتر علی شریعتی)

 

عاشورا نزدیک است، خیلی نزدیک.

 

نه اینکه امروز باشد ، یا فردا ، یا پس فردا. مسأله، بودن عاشوراست که آن را به همه روزها نزدیک می‌کند. نزدیکی‌ای که به اندازه یک روز و دو روز و ماه و سال نیست، به اندازه معنای تمام تاریخ است. معنایی که شاید از یک روز و ی ساعتی شروع شده باشد اما قطعاً در یک روز و ساعت پایان نیافته و نخواهد یافت.

آنان که پایان عاشورا را غروب روز دهم محرم سال 60 هجری میدانند، دروغ میگویند! چون می‌دانند که حرکت حسین (ع) تازه پس از کشته شدنش و تازه بعد از افشای حقیقت کشته شدنش اغاز شده است.

انان که می‌گویند عاشورا در کاخ یزید پایان یافته، دروغ می‌گویند! چون می‌دانند که پیام حرکت حسین تازه انجا به گوش حکومت اسلامی وقت رسیده است.

آنان که میگویند عاشورا در قیام مختار پایان یافته است، دروغ میگویند! چرا که می دانند تازه قیام مختار فقط داغ دل خویش را التیام داده است. عدالت علوی کجا و قیام و حکومت مختار ثقفی کجا؟

چیزی که علی (ع) و فرزندانش می خواستند قیام و حکومت نبود، که اگر بود مگر شمشیری یارای برابری ذوالفقار علی را داشت؟ مگر شمشیر علی توان انتقام کشیدن از معاویه و یارانش را نداشت؟ مگر بدست آوردن حکومت حق علی نبود؟ مگر فاتح خیبر را یارای در هم کوبیدن تمامی سپاه معاویه نبود؟

علی تنها مرد روی زمین بود ... و ذوالفقار تنها شمشیر روی زمین...

اما ...

اما درد علی درد شمشیر نبود که با شمشیر آرام گیرد...

درد علی دردی بود که سینه به سینه به فرزندانش به ارث رسیده بود.

و امروز با نزدیک شدن عاشورا، این درد تازه شده است. شاید هم نه، این درد مگر کهنه شده بود که تازه شود؟

این درد کهنه ترین درد تازه تاریخ است که بر پیکره شیعه که نه، بر جان بشریت ! و تنها یک دست آن را التیام خواهد بخشید.

تا عاشورای آن روز ...


کلمات کلیدی :